تفاوت بین دخترها و پسرها!!

 

۱-دختر ها خیلی دوست دارند جای پسر ها باشند اما پسر ها اصلاً دوست ندارند جای دختر ها باشند.
2-اگر یه دختر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه از خونه فرار میکنه اما یه پسر اگر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو از خونه فراری میده!
3-یه دختر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه خودکشی میکنه اما یه پسر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو میکشه.
4-یه پسر اگر 3 تا مشکل غیر قابل حل داشته یه هفته افسرده میشه بعد با 3 تا مشکل کنار میاد و زندگیش رو میکنه اما تا کنون دختری که 3 تا مشکل داشته باشه دیده نشده چون همشون در مرحله دو تا مشکل خودکشی میکنند و به سه تا نمیرسه مشکلاتشون!!!
5-دخترا از پسرا موهاشون کوتاهتره!
6-دخترا می خوان سر پسرا کلاس بزارن اما در نهایت سر خودشون کلاه میره ولی پسرا می خوان سر هر موجود زنده ای که میبینن کلاه بزارن و در نهایت موفق میشن.
7-اگر به یه دختر بگی دوست دارم فکر میکنه تو چقدر خوبی و عاشقت میشه اما اگر به یه پسر بگی دوست دارم فکر میکنه تو چقدر بی جنبه و جوات هستی دست به هر کاری میزنه تا از شرت خلاص شه!
8-دختر ها از درس و مدرسه بیزارند ولی پسر ها از درس و مدرسه فراری هستند!
9- پسر ها به هم حسودی نمی کنن اما دخترا به هم حسودی می کنن.
10-دختر ها زیر بار حرف زور میرن اما پسر ها خودشون حرف زور میزنن
11-اگر یک دختر در یک جمع سوتی بده تا آخر دیگه هیچ حرفی نمیزنه اما پسر ها در یک جمع فقط سوتی میدن!
12-پسر ها میدونن جنبش فمنیسم چیه واسه همین ازش متنفرن ولی دختر ها نمیدونن جنبش فمنیسم چیه واسه همین طرفدارشن!



و در آخر
: بعد از خوندن این مطلب پسرا اول 2 دقیقه فکر میکنن تا مفهوم مطلب رو بفهمند و چون بعد از دو دقیقه نمی فهمند می زنن زیر خنده و میگن خیلی باحال بود اما دخترا بعد از خوندن این مطلب 2 ساعت حرص می خورن و فکر میکنن به شخصیت دخترا توهین شده و در نهایت چون مفهوم این مطلب رو نفهمیدن به نویسنده اش میل میزنن و....!!!

ترین ها

 

سازنده‌ترین كلمه گذشت است، آن را تمرین كن.
پرمعنی‌ترین كلمه «ما» است، آن را به كار ببر.
عمیق‌ترین كلمه «عشق» است، به آن ارج بنه.
بی‌رحم‌ترین كلمه "تنفر" است، از بین ببرش.
خودخواهانه‌ترین كلمه "من" است، از آن حذر كن.
ناپایدارترین كلمه "خشم" است، آن را فرو ببر.

بازدارنده‌ترین كلمه "ترس" است، با آن مقابله كن.
با نشاط ترین كلمه "كار" است، به آن بپرداز.
پوچ‌ترین كلمه "طمع" است، آن را بكش.
سازنده‌ترین كلمه "صبر" است، برای داشتنش دعا كن.
روشن‌ترین كلمه " امید" است، به آن امیدوار باش.
ضعیف‌ترین كلمه "حسرت" است، آن را نخور.

تواناترین كلمه " دانش " است، آن را فراگیر.
محكم‌ترین كلمه "پشتكار" است، آن را داشته باش.
سمی‌ترین كلمه "شانس" است، به امید آن نباش.
لطیف‌ترین كلمه "لبخند" است، آن را حفظ كن.
ضروری‌ترین كلمه "تفاهم" است، آن را ایجاد كن.
سالم‌ترین كلمه "سلامتی" است، به آن اهمیت بده.
اصلی‌ترین كلمه اعتماد است، به آن اعتماد كن.

دوستانه‌ترین كلمه "رفاقت" است، از آن سوءاستفاده نكن.
زیباترین كلمه "راستی" است، با آن رو راست باش.
زشت‌ترین كلمه "دورویی"است، یك رنگ باش.
ویرانگرترین كلمه "تمسخر" است، دوست داری با تو چنین شود؟
موقرترین كلمه "احترام" است، برایش ارزش قایل شو.
آرام‌ترین كلمه " آرامش" است، به آن برس.

عاقلانه‌ترین كلمه "احتیاط" است، حواست را جمع كن.
دست و پاگیرترین كلمه "محدودیت" است، اجازه نده مانع پیشرفت بشود.
سخت‌ترین كلمه "غیر ممكن" است، وجود ندارد.
مخرب‌ترین كلمه "شتابزدگی" است، مواظب پُل‌های پشت سرت باش.
تاریك‌ترین كلمه "نادانی" است، آن را با نور علم روشن كن.
كشنده‌ترین كلمه "اضطراب" است، آن را نادیده بگیر.

صبورترین كلمه "انتظار" است، منتظرش بمان.
قشنگ‌ترین كلمه "خوشرویی" است، راز زیبایی در آن نهفته است.
تمیزترین كلمه "پاكیزگی" است...
رساترین كلمه "وفاداری" است، سر عهدت بمان.
تنهاترین كلمه "گوشه‌گیری" است، بدان كه جمع همیشه بهتر از فرد بودن است.
هدفمندترین كلمه "موفقیت" است، پس پیش به سوی آن...

پدر

 

شب از نیمه گذشته بود. پرستار به مرد جوانی که آن طرف تخت ایستاده بود و با نگرانی به پیرمـرد بیمار چشم دوخته بود نگاهی انداخت.
پیرمرد قبل از اینکه از هوش برود، مدام پسر خود را صدا می زد.
پرستار نزدیک پیرمرد شد و آرام در گوش او گفت: پسرت اینجاست، او بالاخره آمد.
بیمار به زحمت چشم هایش را باز کرد و سایه پسرش را دید که بیرون چادر اکسیژن ایستاده بود.
بیمار سکته قلبی کرده بود و دکترها دیگر امیدی به زنده ماندن او نداشتند.
پیرمرد به آرامی دستش را دراز کرد و انگشتان پسرش را گرفت. لبخندی زد و چشم هایش را بست.
پرستار از تخت کنار که دختری روی آن خوابیده بود، یک صندلی آورد تا مرد جوان روی آن بنشیند. بعد از اتاق بیرون رفت. در حالی که مرد جوان دست پیرمرد را گرفته بود و به آرامی نوازش می داد.
نزدیک های صبح حال پیرمرد وخیم شد. مرد جوان به سرعت دکمه اضطراری را فشار داد.
پرستار با عجله وارد اتاق شد و به معاینه بیمار پرداخت ولی او از دنیا رفته بود.
مرد جوان با ناراحتی رو به پرستار کرد و پرسید: ببخشید، این پیرمرد چه کسی بود؟! پرستار با تعجب گفت: مگر او پدر شما نبود؟!
مرد جوان گفت: نه، دیشب که برای عیادت دخترم آمدم برای اولین بار بود که او را می دیدم. بعد به تخت کناری که دخترش روی آن خوابیده بود، اشاره کرد.
پرستار با تعجب پرسید: پس چرا همان دیشب نگفتی که پسرش نیستی؟
مرد پاسخ داد: فهمیدم که پیرمرد می خواهد قبل از مردن پسرش را ببیند، ولی او نیامده بود. آن لحظه که دستم را گرفت، فهمیدم که او آن قدر بیمار است که نمی تواند من را از پسرش تشخیص دهد. من می دانستم که او در آن لحظه چه قدر به من احتیاج دارد...

 

به آرامی

 

شعر از پابلو نرودا شاعر شیلیایی با ترجمه‌ی احمد شاملو: 

   به آرامی آغاز به مردن می‌كنی

 اگر سفر نكنی،

 اگر كتابی نخوانی،

 اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،

 اگر از خودت قدردانی نكنی. 

 به آرامی آغاز به مردن می‌كنی

 زمانی كه خودباوری را در خودت بكشی،

 وقتی نگذاری دیگران به تو كمك كنند. 

   به آرامی آغاز به مردن می‌كنی

اگر برده عادات خود شوی،

 اگر همیشه از یك راه تكراری بروی … 

اگر روزمرّگی را تغییر ندهی 

اگر رنگهای متفاوت به تن نكنی،

 یا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی.

     تو به آرامی آغاز به مردن می‌كنی 

اگر از شور و حرارت، 

از احساسات سركش،

 و از چیزهایی كه چشمانت را به درخشش وامی‌دارند

 و ضربان قلبت را تندتر می‌كنند،

 دوری كنی . . .،   

 تو به آرامی آغاز به مردن می‌كنی

 اگر هنگامی كه با شغلت،

یا عشقت شاد نیستی،

آن را عوض نكنی

 اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی

 اگر ورای رویاها نروی،

 اگر به خودت اجازه ندهی 

كه حداقل یك بار در تمام زندگیت ورای مصلحت‌اندیشی بروی .

 . .-امروز زندگی را آغاز كن!

 امروز مخاطره كن!

 امروز كاری كن!

نگذار كه به آرامی بمیری!

 شادی را فراموش نكن! 

 

ایمان

 

خدایا رحمتی کن

 تا ایمان

 نام و نان برایم نیاورد

 قوتم بخش

 تا نانم و حتی نامم را

 در خطر ایمانم افکنم

دکتر شریعتی